خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

من و اتیلا 3

خوب گفتم خدمتتون که کارشناسی ارشد یک موهبت بود که توسط  " م " به من هدیه شد و برگ برنده ای شد در دست من تا سه سال بعدش  که در ادامه میگم براتون 

از هفته اول مهر کلاسهای بازیگری شوع شد سه روز اول هفته از 9 صبح تا 7 شب  کلاسهای بدن و بیان ، بداهه در بازیگری ، بازی برای دوربین ف یوگا  تحلیل نقش و....

و چهارشنبه و 5 شنبه کلاس های ارشد در دانشگاه اونم از 7صبح تا 7 شب  در واقع من سه شنبه و جمعه ازاد بودم که اونم با یک کار جدید عروسکی رسما سر تمرین بودم 

به خودم قول دادم که حالا که کائنات با من همراه  شده برخلاف دوره کارشناسی -که بدیل افسردگی و سرخوردگی و کلا یک حال مزخرف و عجیبی که مثل مسخ شده ها تقریبا به تعدا حق غیبت سر کلاسام میرفتم -دیگه غیبت نکنم و جدی باشم  و بودم .

اولین جلسه بداهه خود اقای تارخ اومد و ما سرکلاس حدودا یک 40 نفری بودیم !!! فوقالعاده بود ومن از شدت انر ژی اصلا پاهامو حس نمیکردم !! استاد بدن و بیان اصغر همت بود اون موقع بود که فهمیدم ما  ناآگاهانه چقدر به عضلاتمون استرس بیشتر از وزنمون وارد میکنیم مخصوصا گردنمون !!!!! 

اقای تارخ رفت سر یک سریال خیلی معروف که در  ماه رمضان  پخش شد و خیلی گل کرد بنابراین  کلاس های شنبه بداهه رو دیگه نمیتونست بیاد  ما هنوز نمیدونستیم 

نشسته بودیم منتظر اقای تارخ که یهو یک نفر که لباس های تمرین تئاتر مشکی پوشیده بود خیلی سریع وارد پلاتو شد 

بلند گفت من اتیلا پسیانی هستم و از این به بعد کلاس های بداهتون با منه  بلند شید و بی هدف راه برید به چشمهای هم نگاه کنید در همه جهات راه برید 

 من هنوز داشتم نگاهش میکردم  اتیلا بود در نیم متری من  یهو به من خیره شد  یک ارتباط چشمی عجیب مثل همون لحظه عجیب  یهو خندید گفت  روح دیدی ؟ تو چرا به من زل زدی را ه برو  دیگه 

منم خندیدم و راه افتادم و این شروع اشنایی و ارتباط من با عزیزترین استاد زندگیم شد  وقتی  میگم عزیزترین بدونین منظورم دقیقا همونیه که گفتم  عزیزترین استاد و بهترین راهنما و دوست در دوران بازیگری من 

خندیدم  نگو خشکم زده بود و نمیدونستم  در تمام اون روز ناخوداگاه خیره میموندم به اتیلا و اونم با اون نگاه تیزو باهوش  هی مچمو میگرفت 

 درستش این است که نگاهمان بهم گره میخورد 

ادامه دارد...

نظرات 1 + ارسال نظر
ربولی حسن کور سه‌شنبه 18 مهر 1402 ساعت 11:22 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
مطمئن نیستم ولی فکر میکنم میدونم کدوم سریالو میگین.
در بزرگی مرحوم پسیانی که شکی نیست ولی مرحوم تارخ هم بازیگر بزرگی بودند.
منتظر ادامه ماجرا هستیم.

بله هر دوی این بزرگواران بازیگرهای بی نظیر و بی بدیلی بودن با تفاوت هایی که در ادامه خوام گفت ممنون از حسن توجهتون اقای دکتر

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.