خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

بالاخره

مقاله دوم هم چاپ شد و بالاخره این صبر 4-5 ساله تموم شد  چاپ مقاله ISIدر حال حاضر در ژورنال های خارجی با احتمال زیر 10 درصد  روبه رو هست مجلات داخلی هم که همه باند و باند بازی  

حالا مقاله چاپ شد و مورد تایید بود رفتم دانشگاه  میگه حالا باید پایان نامه ات رو در سامانه پژوهشیار ثبت کنی تا نمره ات ثبت بشه و بره برای ادامه کار از 5 شنبه تا الان وارد سامانه نمیشم که9 نمیشم و سامانه هیچ تلفنی برای پشتیبانی نداده !!!!میخواستم به خودم یک خسته نباشید حسابی بگم که ظاهرن نمیشه 

اما جنگ  ظاهرن که به خیر گذشت به ژان میگم از بیخ گوشمون گذشت ولی مثل اکثر شماها منم در طول هفته گذشته بیخواب بودم  استرس داشتم و نمیتونستم استرسمو کنترل کنم 

دوروز وحشتناک داشتم و پرنسس هم جدیدا خیلی  لجباز شده هر جمله ای رو سه بار الی بیشتر باید بهش بگم اخرشم  یا میگه چرا و یا کار خودشو میکنه عصبانی  میشم و اخرش منجر میشه که گریه کنه و بگه متاسفه که مامان بدی داره  اینو میگه من احساس میکنم یک بدبخت کاملم  بعد از 5 دقیقه میگه منظورش این نبوده که من همیشه بدم و امروز کلا روز خوبی نبوده و همش میگه امروز و امشب بدترین روز و شبش بوده و منم با احساس بیچارگی و استرس و عصبانیت و دندون درد ناشی از کشیدن دندان عقل و حفره خشک شدن محل کشییده شدن دندان و فک درد و ..... میرم بخوابم  جدیدا نمیتونم گریه کنم بیشتر عصبان یمیشم ولی نمیتونم گریه کنم شاید اگر یه دل سیر گریه کنم  اروم شم  نمیدونم 

نظرات 7 + ارسال نظر
لیمو جمعه 7 اردیبهشت 1403 ساعت 23:59 https://lemonn.blogsky.com/

خییییلی تبریک میگم دزیره جون
الهی بگردم. ناراحتیتون غمگینم کرد واقعا. چقدر گاهی ما بچه‌ ها بدیم.

ممنونم لیموی قشنگم
نه شما بچه ها بد نیستین خیلی صادقانه حس تون رو در لحظه میگین و اینه که درد ناکه میگن حرف راست رو از بچه بشنو البته که شما بچه نیستی یانگ لیدی جذاب لعنتی هستی

مینا سه‌شنبه 4 اردیبهشت 1403 ساعت 14:30

سلام من خرداد قبل دفاع کردم. ولی،یادمه یه پشتیبانی بود ک موقع ثبت ب اونا زنگ زدم .. حالا اگه پیداش کنم براتون میذارم

سلام عزیزم ممنون از کمکت حل شد

صبا دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 ساعت 02:40 https://gharetanhaei.blog.ir/

دزیره جان چاپ شدن مقاله ت رو تبریک میگم. آدم کلی احساس سبکی میکنه در چنین شرایطی.

در مورد پرنسس تجربه و نظری ندارم و فقط می دونم که گذرا هست.

ممنونم عزیزم اره واقعا احساس سبکی دارم

آتشی برنگ آسمان یکشنبه 2 اردیبهشت 1403 ساعت 22:06 https://atashibrangaseman.blogsky.com

تبریک

ممنونم عزیزم

زری.. شنبه 1 اردیبهشت 1403 ساعت 11:18 https://maneveshteh.blog.ir

سلام دزیره جان، تبریک میگم چاپ مقاله و از اون مهمتر فارغ‌التحصیلی را:) تو همین زمینه ی تئاتر و نمایش هست ؟
در مورد بچه، من عذاب وجدان تو را درک میکنم اما بهش اینطور نگاه کن که الان با عکس‌العمل بچه تو متوجه شدی که کجای رفتارت اشتباه بوده و منجر به این نتیجه شده بنابراین الان میدونی که باید روی چه بخش‌هایی از رفتارت کار کنی و این یه فرصت هست.

سلام عزیزم ممنونم نه یکی از گرایش های مهندسی مربوط به محیط زیست
والله نمیدونم خیلی حالم بد شد ممنون از دلگرمیت

زهره شنبه 1 اردیبهشت 1403 ساعت 11:01 https://shahrivar03.blogsky.com/

پس دیگه رسماً و قانوناً خانم دکتر دزیره شدید :)))
خیلی مبارک باشه....
یه سؤال. چهار پنج سال بعد از دفاع برای مقاله منتظر شدید؟ واقعاً همینقدر طول می کشه؟

سلام عزیزم ممنونم
برایرشته من تقریبا همینقدر زمان میبره هم دوره ای ها هم تقریبا از سال گذشته تا الان دارن اکسپت یا چاپ مقاله رو میگیرن خیلی سخت شده تحریمهاکه دیگه رسما کمرشکن

ربولی حسن کور شنبه 1 اردیبهشت 1403 ساعت 10:16 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
این نوع واکنشها توی این سن طبیعیه. خودتونو ناراحت نکنید.
کمی که بزرگتر بشه بهتر میشه.

سلام دکتر جان
بیشتر از خودم عصبانی و ناراحت بودم که چرا منتقل کردم استرسمو به بچه و ممنون از دلگرمیتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد