خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

عدد 9

خدمتتون عرض کنم که من هر 9 سال یکبار یک تغییر اساسی در مسیر زندگیم داشتم  و ظاهرن دارم هنوز 

12 تیر که بشه 9 سال تموم میشه که در این دارالحکومه فعالیم 

9 سال قبترش همین حوالی تیر کلا در دارالحکومه مشغول شدیم 

9 سال قبلترش در  زمینه هنر های نمایشی و بازیگری مشغول بودیم 

و 9 سال قبلترش در حال درسخواندن برای رشته پزشکی و درسخواندن دبیرستانی و دانشگاهی  و تکمیلی بودیم 

حالا مسیر جدید ی در حال گشودن است  که با اضطراب و امید در حال ورود به ان هستیم 

جناب بسیجی کار را برایمان راحت تر کرد  دیروز صدایمان کرد و گفت ما به شما خیلی اعتقادد داریم و لی  معتقدیم با توجه به تحصیلات و تجربه و هوش شما، با تغییر جا فضا  برای پیشرفتتان مهیا است !!!! همینطور هم  مدیر ارشد برای پست شما تحت فشار است از قبل از عید!!!!!!!!!!!!!!!لذا لطف کنید و دنبال جای جدید باشید و ماهم هرجا کمکی از دستمان براید در خدمتیم 

خندبدم و گفتم باشه فکر میکنم 

1- ایشانها از پلن جدید ما بیخبر هستند 

2- مدیریت ارشد تا بحال هرکسی را خواسته اورده و تحت هیچ فشار نبوده حتی برا یاوردن بسیجی جانش 

3- روز قبل از دیروز با بسیجی بحثی داشتیم در موردد دفتر کارمان چون همکار بیشعوری بلانسبت گاو عینهو گاو امد و بدون هماهنگی با ما همکار جدیدش را روی  یکی از میزهای اتاق ما نشاند و خود بیشعورش و رییس بیشعور تر از خودش فکر نکرده بودن  واسه ادب که شده با ما هماهنگی کنن!!!

حالا ماندیم به ملیجکمان چه بگوییم و چگونه بگوییم که تبعید خود خواسته  ما احتمالا یک ماه زودتر شروع میشود!!!!!!!!!!!!!!!

عمیقا و با تمام وجود امیدواریم ان نماز اول وقتشان به کمر بسیجی و ارشدش و بقیه اشان بزند همچین که خیرش را نبینند  (بگو امین )

تصمیم همایونی !

ارام به روند در جریان نگاه میکنیم و همچنان گیج و منگیم 

طوفانی پنهانی و هر روزه ما را در مینوردد در شرف یک تصمیم سخت هستیم خیلی سخت 

مقاله isi هم داستانی است برای خودش امان از تحریم وای از تحریم و ای وای از تحریم 

این وسط در داراحکومه سگ میزند و گربه میرقصد و یک بلاتکلیفی موزونی در جریان است 

دلتنگیم افسرده ایم و هر چقدر با کودک درونمان صحبت میکنیم که بهتر بشویم خر درونمان جفتک نثار دهان مبارک میکند 

دچار درد عضلانی هستیم در ناحیه پا بخصوص .... و گردن و دست که اصلا جای خودش !!! دلمان یک ساحل گرم مدیترانه ای میخواهد که یا شنا کنیم و یا لش کنیم که با دلار 50 هزار تومان به بالا  بهتر است زبان درکام  گرفته و مرغ خیال را به اشیان بر گردانیم 

طی وقایع چند ماه اخیر احساس میکنیم قاعده ده سال پیر  شدیم  

دخترک فردا جشن فارغ التحصیلی دارد !!!! دلم به حال خودمان و نسل سوخته ای که بودیم می سوزد  چرا که حتی برای فارغ التحصیلی از دکترا ی تخصصی هم جشنی نگرفتیم !!!!!

چقدر دلمان دوست عزیزمان را میخواهد که رفت و عاقبت بخیر شد دلمان به همین تماس های تصویری واتز اپی گاه و بیگاه خوش بود که بحمدلله میسر نمیباشد.

 اما بهتر است لحظه را دریابیم که حال است و حال 

یک موسیقی 936 هرتز گوش میدهیم  

این اشارت زجهان گذرا مارا بس 

 پ. ن. پسرک پروانه جان بدنیا امد یک لپ جون کوچک که خیلیم خوردنی است  دلمان میخواهد بویش کنیم کوچک بهشتی را،  از همین تریبون به پروانه جان نویسنده وبلاگ پاپیون مادر شدنش را تبریک میگوییم و برای ان کوچک بهترین ارزوها راداریم ایشان را به  واسطه مادر هنرمندشان به لقب مفاخر الملک ملقب میکنیم ماچ مبارک به لپ قلنبه صورتیشان