خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

بلاتکلیفی مطلق

درد مبهمی در قفسه سینه میچرخد از حجم فشار عصبی این ده روز اخیر 

یک مسافرت دو روزه به شمال و انقدر به دریا زل زدیم و سیگار کشیدیم که دریا هم حوصله اش سر رفت 

هنوز نمیدانیم چه کنیم خدایا جانم راه را به من نشان بده نشانه ای چیزی همینک نیازمند امداد غیبی ات هستیم 

کماکان به ان عنکبوت بخت برگشته در خاطرات دکتر ربولی حسن کور میخندیم و باعث انبساط خاطرمان است در این وسط دوراهی رفتن یا ماندن که گیر افتادیم و واقعا نمیدانیم چه کنیم  خدایا جانم مدددددددددی

فقط اون عنکبوته!!! دوست داشتین شما هم بخونین  

https://rezasr2.blogsky.com

پ.ن.اسم دکتر عزیز با تذکر خودشان تصحیح شد.