خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

دوستم

امروز با دوستم حرف زدم دوستم که چند سالی است رفته است و الان حالش حداقل از من بهتر است دلم میخواهدش که بشینیم مفصل به گعده های خودمان با نوشیدنی های خودمان  باسیگار کشیدن های یواشکیمان (خیرسرمان فکر میکردیم یواشکیست !!!)دلم شنیدن بی واسطه صدا و بغلش را میخواهد دلم دوستم را میخواهد دوستم را