خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

کرونا نوشت 2

در یک بیحوصلگی دسته جمعی بسر میبریم  و چاره ای نیست

 همین ویندوشاپینگ های الکی عجب تاثیری در روحیه همایونی داشت و خبر نداشتیم  والله  این ملیجک هم نیست که از مصاحبتش لذت ببریم  یک کولوچه قلنبه بدنیا اورده و رفته مرخصی زایمان  در دارالحکومه تنها ماندیم و بیحوصله 

خرید های هفتگی و ماهانه که خودش تفریحی بود به مصیبت تبدیل شده از بس که ضدعفونی مهم است و بدلیل اهمیتش مخصوصا جهت اطمینان از سلامت شازده خانم کوجکمان مجبوریم 

رگ و ریشه شیرازیمان در اغلب اوقات فعال است و یه "حالو ولش کنی" تحویل همه کارها و برنامه های عقب مانده از جمله پایان نامه میدهیم 

راستش دلمان یک سفر انور ابی و تفریحات ابی در ساحل های بیدغدغه میخواهیم که کلا نه سفر میشود و نه با این وضعیت پول ملی خزانه کفاف خرج سفرمان را میدهد!!! مگر مانند اجداد بزرگوار قجریمان  از دول اجنبی استقراض کنیم و یک فرنگستانی برویم والله  پوسیدیم ولی باز م خدایا جانم شکرت بخاطر سلامتی خودمان و خانواده هایمان و دوستان حقیقی و مجازیمان 

راستی دوهفته پیش دردارلحکومه تست کرونا میگرفتند نتیجه  آنتی بادی مبارک مشکوک شد!!!! حالا در نظر داشته باشید که همایونی در همه احوالات الگوی رعایت پروتکل هاست هیچی هاج و واج ماندیم و از شدت نگرانی برای شازده خانم و همسرجان در حال قالب تهی کردن بودیم  تست pcrهم دادیم هم ما و هم همسرجان که به فاصله یک روز نتیجه منفی شد و لی نگم از ان سه چها روز اجبار در قرنطینه که مردیم و زنده شدیم نه از ترس جان خود که بدلیل معاشرت اجباری با والدین خودمان و همسر جان که شازده خانومان را نگهداری میکنند و  همگی بالای 70 سال سن دارند و خدا حفظشان کند و سایه اشان بر سر همایونی مستدام 

در پناه عشق و نورالهی باشیم همگی