خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

همایونی و کرونا

خوب جونم براتون بگه با وجود همه مراقبت های وسواس گونه ای که در این دوسال واندی بکار بردیم با فرستادن شاهزاده خانم به کمپ تابستانی برای امادگی دوره پیش دبستانی ، اول ایشان و سپس همایونی و سپس ژان و سپس قبله عالم و ماه مان عزیزمان دچار کرونا شدیم 

شاهزاده خانم سبک گرفت و بقیه  هم،  اما من و ژان نسبتا سخت که البته مایی که همایونی باشیم  حتی شدید تر ازهمه و دچار عوارض لانگ کوووید شدیم  بیخوابی ارتیمی قلبی سرفه های شدید  عدم تمرکز و ریزش مو و.....

اما خود بیماری که ازخارش ته گلو شروع شد و با تب شدید (سه روزه) که پایین نمیامد و بدن درد شدید (که با تزریق دو مسکن همزمان  هم وریدی و هم عضلانی هنوز به قوت خود باقی بود و مارا باهمه اناث اجداد و نیاکانمان به عرش اعلا رساند و لرز،  لرز......... نگم براتون که در ابتدای مرداد ماه با اون گرما با سه تا پتو و کیسه ابگرم هم این لرز از بین نرفت که نرفت تا سه روز و بعد از سه روز تازه سرفه شدید  بی اشتهایی و تهوع و از بین رفتن بویایی ) خلاصه این کرونا جان درست و حسابی از خجالتمان درامد

الان یک ماه و یک هفته گذشته بهتریم ولی هنوز عوارض اشاره شده لانگ کووید هست  

نظرات 2 + ارسال نظر
ترانه سه‌شنبه 8 شهریور 1401 ساعت 05:19

چقدر اذیت شدی مخصوصا که باید از بقیه هم مواظبت میکردی

خیلی ترانه جون خیلی

لیمو دوشنبه 7 شهریور 1401 ساعت 10:57 https://lemonn.blogsky.com/

دزیره جان خیلی متاسف شدم که انقدر سخت مبتلا شدین. دقیقا شبیه داستانها که فرد در بستر بیماری باید یک ماه استراحت میکرد.
خوشحالم که بهترین و امیدوارم به بهبودی کامل برسین.
+ امان از ریزش موی پساکووید، امان!!!

وی نه تنها باید در بستر استراحت میکرد از دو بیمار دیکر نیز مراقبت مینمود و لذا دهان مبارکش اسفالت شد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.