خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

دزیره در پاریس

دلم میخواد دوباره برم  به خاطرات فکر میکنم  به سنگفرش های خیابان های قدیمی به همون قسمت old Paris  به کافه ها به پرسه زنی در خیابونا  به چشم انداز سن 

به پل های سن 

 به ایفل 

به لوور و 

به سیگار کشیدن بعد از نوشیدنی ها ی  خنک یا قهوه های صبحگاهی  به اپارتمان قدیمی  طبقه چهارم  و گربه جانی که قبل از من اونجا بود و بعدهم اونجا موند در واقع اون ساکن اپارتمان بود بقیه مستاجر بودیم  به  فراوان بوسه هایی که در خیابانها در همه ساعات شبانه روز شاهدش بودم و بنا به خودسانسوری موجود در تربیت و فرهنگمون چشممو ازشون میدزدیم تا بالاخره یکروز عادت کردم یک لبخند زدم و چشمکی زدم و رد شدم 

انگار قرنها گذشته و بخشی ازمن اونجا جا مونده 

دلم تنگه اون روزاست 

نظرات 2 + ارسال نظر
ترانه سه‌شنبه 14 دی 1400 ساعت 18:35 http://taraaaneh.blogsky.com

پاریس از اونجا هاییه که بخشی از روح آدم رو گروگان نگه میداره و احساس میکنه که دوباره باید برگرده
امیدوارم تو هم بتونی دوباره سفری به پاریس داشته باشی و توی اون خیابونها را بری و توی کافی شاپهای کنار پیاده رو بشینی و قهوه بنوشی و رهگذرها رو تماشا کنی.

اره ترانه جون امیدوارم که بشه برم و با بخش گروگانم ملاقات کنم

کوهنورد سه‌شنبه 14 دی 1400 ساعت 10:40 http://1kouhnavard.blogsky.com

چه توصیف زیبایی

ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.