خوب یادم هست یکی از دوستان تئاتری یک خونه که نه اتاقی داشت که از بس کوچک بود و همه در هم میچپیدیم اسم خونش رو صندوق گذاشته بودیم!!!
خانه جدید ما یک اپارتمان 80 متری یک خوابه است در طبقه هفتم یک برج 11 طبقه اینجا عینه یک دهکده ساحلی خیلی خیلی بزرگ است مثلا مثل خزر شهر خانه ها یا ویلایی هستن بدون دیوار عموما با پرچین اکثرا شبیه خونه هایی که ما در بچگی نقاشی میکردیم خصوصا خانه های قدیمی با دوپنجره در دوطرف یک در و سقف شیروانی!!! یا برج های بلند بالا هستن عمدتا در داون تاون یا دیگر جاها جنگل های انبوه شهری به شکل طبیعی اینجا و انجا و در همه شهر دیده میشه درواقع یکیش همین کنار ساختمان ماست که بی شباهت به جنگل کنار هاگوارتز نیست درختهای صنوبر و سرو نقره ای و افرا و .... خیل ی خیلی بلند و سربه فلک کشیده که ما اینجا در طبقه هفتم تقربیا همسطحشان هستیم یعنی نوکشان به طبقه هشتم میرسد حتی
صدای باد در بینشان میپیچد
اتاق خواب به پرنسس تعلق دارد من و زان هم روی یک کاناپه تختخوابشو در سالن میخوابیم
این خانه سرشار از نور هست و 4 پنجره قدی داره خوب حتما میدونین که پنجره قدی چقدر حال همایون ی را خوب میکنه به هر حال روی کاناپه دراز میکشیم و به اسمان نگاه میکنیم اسمان اینجا بدون الودگی و در روزهایی که عینه دوش باران نمیاد بسیارابی با ابرهای قلنبه سفید است نگاه کردن به اسمان هم حالمان را خوب میکند
خوب خدایا جان جا دارد از همه لنگ و لگد انداختنهایم عذرخواهی کنم فی الواقع اند رفاقتی همه چیز را خودت میچینی و همه چیز و همه چیز دوست دارم بغلت کنم و عمیقا بگویم خدایا جانم عاشقتم و ممنون که هستی بهترینی بهترین
پ . ن. گولو جان چرا رمزی؟ و چرا رمزت را نمیدی بهمون قربان ؟ الان تکلیف همایونی چیه واقعا
من عاشق نورم، اصلا تو تاریکی افسرده میشم. اما موقع خواب، یکذره نور بیاد قاتل میشم
جات سبزه عمه جون
با سلام
با امید به این که پاسخ به کامنتها به معنی گذاشتن پست جدید در ساعات آینده باشد.
سلام دکتر جان چشم
چقدر برام عجیبه خونه 80 متری یک خوابه . توی شرکت قبلی که آپارتمان مسکونی طراحی میکردیم 88 متری سه خوابه داشتیم که البته من خیلی از طرحش بدم میومد و تنگ و ترش بود ولی 80 متری یک خوابه هم حتما خیلی دلبازه .
سلامت باشین
اره عزیزم خیلی دلبازه مخصوصا با پنجره هاش خونه سه خوابه 80 متری/!!! درواقع لونه میشه که
سلام
امیدوارم براتون آسون بگذره.درک میکنم که چقدردلتنگید
اسون که نمیگذره ولی خوبیش اینه که میگذره عزیزم
چقدر پاراگراف آخر خوب بود:) خدا برای همه مون از این پارگرافها زیاد کنه
امین

حال دلت خوش بانو آخ پنجره قدی و آسمون آبی وابرهای پشمکی لذت ببر بانو اون بغل کردن خدا رو خوب اومدی منم گاهی اوقات تصورش میکنم
واقعا انگار هر روز معجزه است خیلی قشنگه اسمونشون جات سبز عزیزم
آسمون این طرفها واقعا زیباست. دارم فکر میکنم کجای تورنتو هستی؟
خیلیم زیباست نورث یورکم ترانه جان حوالی فینچ و دافرین
دلم باز شد دزیره جان. حتی تونستم بارقه های نوری که از پنجره ها میفته رو صورتت صبح ها رو حس کنم. اینکه مینشینی و پتو رو نصفه کنار زدی که چشمت به نوک درختهای سبز و ابرهای سفید و قلنبه افتاده و حس کردی دوست داری توصیفش کنی و بابتش از خدا ممنون باشی رو انگار شبیه یک فیلم دیدم. خوشحال ترین باشی
فدات قشنگم
سلام دژیره جان
وااااااای من عاشقققققق خونه هایی هستم که پنجره های بلند دارن و خونه پر از نوره
تصور نمیکردم درختا اونقدر قد بکشن که به طبقه هفتم هشتم برج ها برسن
سلام عزیزم منم واقعا
واقعا بلندن و زیبا و سرافراز
سلام
پس زندگی داره دوباره کم کم روی غلتک می افته
خیلی هم عالی
سلام دکتر جان بعد از این جوش های عجیب غریب و پریودهای مکرر تصمیم گرفتم تمرکزم روی نکات مثبت باشه