خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

قوزززززززززززززززی

ای لعنت به قوزت قوزی

غرق در احساسات نوستالژیک قدیمی  و ادم های قدیمی به شدت  هر چه تمام تر 

در همان برنامه های مزخرف یک ی دیگر از دوستان قدیمیمان شرکت کرده از بچه های قدیمی تئاتر  یاد کچل افتادم چقدر باهاش بد بود و همش میگفت این ادم گنده گو.... است  اما من با  این دوستمان دوست بودیم خیلیم رفیق و باهم کلی میخندیدیم یک ی از دیالوگ های مشترکمان همین دیالوگ معروف بود  "قوزی   ای لعنت به قوزت و..." خلاصه که قوزی خیلی بدن اماده ای داشت و صدای خیلی خوبی و از یک خانواده محترم ولی به شدت کم برخوردار دوبرادر بودن همان موقع هم من به قوزی میگفتم که اینده اش روشن است نقش های تئاتریش  نقش های کوچک ولی اغلب اجراهای درخشانی بود  بالاخره هم همان شد که دوست داشت معروف و احتمالا پولدار 

انقدر که ما به هم قوزی میگفتیم خانواده من هم اورا قوزی صدا میکردن و اصلا این دیالوگ سلام و احوالپرسیمون بود  براش خوشحالم دلم براش تنگ شد 

کچل هنوز هم ازش خوشش نمیاد  

با کچل چند روزپیش ویدیو کال کردیم و به قیافه من با این کاپشن و کلاه ای خندید ای خندید حیف که پرنسس حضور داشت وگرنه که چند تا اساسی بهش میگفتم 

کچل داره یک سناریو مینویسه بعضی سکانس ها رو برام میخونه  و باهم بعضی دیالوگاش رو بازنویسی میکنیم کلی هم میخندیم خیلی باحاله 

چند شبه خوابهای پریشان میبینم از محل کار قبلی 

از تئاتر های عجیب و غریب 

دلم برای راهروهای تئاتر شهر تنگ شده  اساسی 

نظرات 6 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 2 بهمن 1403 ساعت 23:40

دزیره جون
چرا من این دفعه نفهمیدم کیا رو می گید؟

مهم نیست عزیزم

لیمو سه‌شنبه 2 بهمن 1403 ساعت 00:42 https://lemonn.blogsky.com/

چه اسمی مونده روش بنده خدا. قوزی

اره اونم به من میگه قوزی

شیرین یکشنبه 30 دی 1403 ساعت 08:32

سلام
این برنامه های به دردنخور حداقل باعث میشه گاهی دوستان قدیمی روببینین. پیشرفت دوستان هم باعث خوشحالیه

اولین بارکه ازکچل گفتین من باقوزی عوضی گرفتمش
کچل دوست داشتنی وجدیه
قوزی خشن و حراف

ای بلا

مبینا جمعه 28 دی 1403 ساعت 17:56

لازم شد برم شام ایرانی رو ببینم :

امید چهارشنبه 26 دی 1403 ساعت 10:16

ظاهرا اشپزیش هم خوبه

بله کاملا

ربولی حسن کور چهارشنبه 26 دی 1403 ساعت 06:53 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
من یک قوزی توی سینما می‌شناختم که سالهاست مرحوم شدن.
الان عکسی از تولد خانم ثریا قاسمی دیدم. نمیدونستم ایشون هم از ایران رفتن.
یعنی اونجا یه تئاتر شهر هم گیر نمیاد؟ خب یک کشور بهتر میرفتین حداقل

سلام
خیر ایشون قوزی جوون هستن
تئاتر گیر میاد مدل تئاتر شهرمون نیست
دیگه بضاعتمون همین بود دکتر جان جای بهتر راهمونن ندادن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد