خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

گپ وگفت

یک همکار سابق داریم که خیلی مومن است دیروز پیگیر یک کار اداری بودیم به ایشان تماس گرفتیم و مقدمه ای شد بر یک ساعت قال و غیبت خوشمزه 

خلاصه که از هر دری سخنی  گفت که دلش برای ما تنگ شده و این احساسش واقعی است 

لازم بذکر است ایشان خیلی رک چندین بار به ما گفته بود با ما صرفا همکار است و دوستی خاصی با ما ندارد گرچه پرنسس را خیلی دوست می دارد 

ما هم البته در به روی ایشان اوردن که با ما دوست نیست اصلا کم نگذاشتیم !!!

مرور زمان به او ثابت کرد ما بدخواهش نبوده و نیستیم  زیر اب زن هم نبوده و نیستیم و برعکس انکه فکر میکرد به گفته خودش قابل اعتمادیم !!! و حالا حس میکند انگار شاید جایی در گوشه دلش یک جای کوچک هم داشتیم !!! همان گوشه ای که الان دلتنگ است 

خوب ما برای ایشان و اعتقاداتشان، که خیلیم راسخ هستن درش، احترام قائلیم هرچند ایشان یکبار صدایشان را برای ما بلند کردن و البته که ما هم به رویشان اوردیم و یکبار هم  یک نفر را از زیر قران رد کردیم که میخواست برای عمل جراحی برود که گفته بودن فلانی رو چه به این کارها - بله ما مذهبی نبوده و نیستیم و اینکار راهم به روش مرحوم مادربزرگمان انجام دادیم -حالا از همه اینها چندین سال گذشته و ما هم تغییر کرده ایم انقدر که حالا باهم یک ساعت صحبت داریم و تازه قال و غیبت هم میکنیم مایی که هر دویمان اهل این حرفها نبودیم 

حالا میداند که ان پوزیشن مدیر هم اش دهن سوزی نبوده و نیست همانطور که به او میگفتیم 

حالا میداند همه همکارانش که به دوستی با انها افتخار میکرد در واقع دوستش نبودن و با اولین ارتقا به حسودهای درجه یک بدذات تبدیل شده اند همانطور که به او هشدار داده بودیم 

و حالا به ما روحیه میدهد که تو همان دزیره شجاعی، تو میتوانی " من تورو همون دزیره شجاع و مغرور دوست دارم!!!!!!" خلاصه  پاشو خودتو جمع کن 

 تازه کاشف به عمل امد پشت سر ما پز ما رو هم داده و ماتحت دونفر رو سوزونده !!!!

بله گردش روزگار همینقدر عجیب است عزیزان همینقدر غافلگیر کننده 

پ. ن. خوب در بیست و چهار ساعت گذشته  بعد از 5 سال رکورد سردترین روز سال شکسته شد 18 - و احساس  35- دیشب که الان  25-  هست البته، به یمن بادهای قطبی  و دیشب ما با جوراب خوابیدیم!!

راستی فردا یک امتحان خیلی مهم داریم وهم اکنون و فردا  نیازمند انرژی مثبتتان هستیم با تشکر 

ماچ همایونی به لپتان 

نظرات 6 + ارسال نظر
مامان فرشته ها شنبه 6 بهمن 1403 ساعت 14:36 http://Mamanmalmal.blogfa.com

آره گذر زمان خیلی مهمه .
همه مون از این تفکرات کمابیش،داشته ایم .
مهم اینه که شجاعت اعتراف رو داره و الان قدر دانتون هست.

نمیدونم چی بگم احساس پشت حرفش واقعی بود بنظرم
قدردان ؟ اینم نمیدونم

اعظم46 پنج‌شنبه 4 بهمن 1403 ساعت 15:05

این دوستی های بی شیله پیله ماندگار هستند
انرژی مثبت فرستادم موفق باشید
بیا بنویس امتحان چکار کردی؟
راستی با سرما چه می کنی من طاقت سرما را ندارم لطفا من و مهمون نکن

ممنونم از انرژی مثبتت عزیزم شما تابستون بیا

زری.. پنج‌شنبه 4 بهمن 1403 ساعت 12:51 http://maneveshteh.blog.ir

میتون بپرسم امتحان چی دزیره جان؟ برای کلاس زبان که نمیتونه باشه! برای این مدل ویزای شما چه امتحانی میتونه داشته باشه؟

امتحان ورودی به یک دوره تجربه کار کاندایی شبیه کاراموزی

لیمو پنج‌شنبه 4 بهمن 1403 ساعت 11:54 https://lemonn.blogsky.com/

بسیار هم عالی اما آدم دلش میسوزه که چرا تا وقتی بودیم و گفتیم تمایلی به شناخت نداشتن. انگار حتما باید برای خودشون اتفاق بیفته تا باور کنن یا حتما حتما خودشون کشف کنن که دوست بودیم اون هم وقتی دیگه نیستیم!

ذقیقا همینه که گفتی عزیزم

ربولی حسن کور پنج‌شنبه 4 بهمن 1403 ساعت 08:08 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
بله گذشت زمان خیلی چیزها را روشن میکنه.
و واقعا کم پیش میاد که یه همکار تبدیل به یک دوست واقعی بشه.
فقط 18-؟ انتظار بیشتری از اونجا داشتم!
امیدوارم توی پست بعد خبر موفقیتتون توی آزمون را بنویسید.

سلام و ممنون از لطفتون دکترجان
-18 دما هست اصلش اون چیزی که هست اجساسا دماست که شبی که گفتم -35 بود و روزش -28--25

ترانه چهارشنبه 3 بهمن 1403 ساعت 21:10

انرژی مثبت می فرستم برای امتحانت.
اینجاهم امسال سردتر از سالهای قبله. دل و کانون خانوادگی کوچکت گرم

ممنونم ترانه جون قربون محبتت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.