خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

مادر های نمونه

کل کلاسشون مریض شدن بعد یکی از مامانها همون صاحب هوندا اکورد 2020 فرمودن دخترشون از چهارشنبه قبل(دوهفته پیش) تب داره و تبش از همون موقع تا الان (چهارشنبه هفته پیش قطع نشده و یکشنبه دخترش در فیلم های مدرسه دیده شد!!!!و همین سه شنبه هم فرستاد بخاطر تولد یکی از بچه ها 

بعدتر دیشب ساغت حدود 8 الی 8 ونیم اون یکی مامان صاحبلکسوس !!1 در گروه پیام گذاشتن اگر موافقین فردا تعطیل کنیم اون یکی دخترش 9 نفر از کلاسشون نمیرن  !!! دیگه صفر تا صدم طی شد براشون گفتم مگه خونه خاله است که تعظیل کنیم؟هر مامانی صاحب اختیاره شما نمیخوای بچه تو نفرست ولی این موقع شب وقت نظر سنجی نیست و اصولا این که روال بشه بین التعطیلی رو تعطیل کنن هم درست نیست اگر لازم باشه خودشون تعطیل اعلام میکنن شاید اگر زودتر میگفتن منم یک فکری میکردم ول یاینکه یهو اونموقعشب به فکر تعطیلی بیفتن بدون این که فکر کنن مادری که شاغله و کسی هم نیست از بچه ا ش مراقبت کنه باید چه غلطی بکنه خیلی حرفه....  بابا اینادیگه کین ؟

شنبه هفته قبل من بچه مریض رو با خودم اوردم اداره چون نمیتونستم مرخصی برم همینجا در پارتیشن بغلی براش تشک پهن کردم و بچه همینجا دراز کشید مدرسه نفرستادم که بقیه مبتلا نشن اونوقت خانم خوشحال !!!بچه اشو فرستاده مریض حالا یادش افتاده بچه شو نفرسته 

پ . ن ممنونم از احوالپرسیاتون  سرفه هاش بهتره ولی هنوز بی اشتهاست و دو کیلو هم وزن کم کرد منم که دائم ضعف میکنم با  عرق سرد و باید بشینم

دکترش یک شربت نوشته به اسم زد کاف  که هنوز در داروخانه ها توزیع نشده بچه من شده کیس استادی !!!

نظرات 5 + ارسال نظر
لیمو چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت 11:59

دزیره جان عمیقا دیگه حالم از این تازه به دوران رسیده های بی فرهنگ به هم میخوره. انگار هیچ پدر و مادری نداشتن که آموزش بده بهشون یا حتی کل دوران تحصیل مغزشون رو آکبند نگه داشتن. مسبب بخش خیلی بزرگی از ناراحتی ها و غصه هام اینطور افراد هستن که متاسفانه کم که نیستن هیچ روز به روز بیشتر میشن.

لیمو جون انقدر حرص خوردمکه نگو و نپرس اصلا این حجم از بیخیالی و به بقیه فکر نکردن و خودخواهی از کجا میاد ؟

پگاه چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت 02:22

گاهی باید مستقیما توضیح داد تا افراد آگاه بشن، البته ان شا الله که مشکل نا آگاهی بوده، نه خود خواهی

اره عزیزم دیگه ناچار شدم رک و مستقیم بهشون بگم فقط خودتونو نبینین
چی بگم ان شالله همینه که شما گفتین

زری.. دوشنبه 7 اسفند 1402 ساعت 15:14 https://maneveshteh.blog.ir

این بحث را من تو دانشگاه هم داشتم!
طرف خوابگاهی بود، بعد خوابگاه تا دانشگاه شاید بهشتی پنج دقیقه پیاده هست! اونوقت من از شرق یکساعت تو راه بودم که برسم از اونطرف استاد که قاضی دادگستری هم بود زنگ زده بود بیست دقیقه دیر میاد بعد آقایون میگفتند بریم !!! دیگه من شاکی شدم که وااا خب چرا بریم؟ پس چرا اومدیم؟ پسره ی خر با من دعوا گرفت که شما هماهنگ نیستی:)) گفتم برو بمیر بابا … با این مدل زندگی کردنتون! بخدا آدم نمیفهمه مردم چی فکر میکنند!
خیلی خیلی کار خوبی کردی رک جواب دادی تو گروه.

درکت میکنم عزیزم
اره واقعا معلوم نیست به چی فکر میکنن اصلا غیر از خودشون به افراد دیگه فکر میکنن یا نه بیفکرای خوشحال

زهره شنبه 5 اسفند 1402 ساعت 09:43 https://shahrivar03.blogsky.com/

وای چه بی‌مسئولیت
یادمه زمانی که ما مدرسه می‌رفتیم معلم یا ناظم خودشون مریض‌ها رو از صف خارج میکردند زنگ می‌زدند به اولیا که بیاند دنبالشون

ان شا اله هر چه زودتر دخترتون خوب خوب بشه خیال شما هم راحت

چی بگم الانم ادعاشون همینه عزیزم ولی خود مامان گفت بچه اش تب داشته !!!
ممنونم انشالله همه بچه ها از بیماری دور باشن

ربولی حسن کور شنبه 5 اسفند 1402 ساعت 08:00 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
گرچه اگه تعداد مریضها زیاده کلا تعظیل بشن بهتره اما این که بعضیها انتظار دارن همه طبق میلشون رفتار کنن حرص آدمو درمیاره.

دقیقا همین بود دکتر جان فکر میکنن همه باید مطابق خواست اینا رفتار کنن البته ویس منم تند بودا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.