خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

هشت و نیم

1-رفتن خود خواسته این جوان دوباره و چند باره منو بهم ریخته عینه مرغ سرکنده در خانه راه میرم 

نمیتونم گریه کنم شاید هم دلیل کلافگیم همینه 

ماه مان امروز یک ترانه از علیرضا قربانی  برام فرستاده بود که قلبم رو چند پاره کرد میدونم دلتنگه منم هستم 

با ترانه ارسالی از ماه مان خانم اشکم جاری شد 

گریه کردم و گریه کردم و گریه کردم 

2-اینجا به معاشرت با دوستهای خواهرژان محکومیم نه این که بد باشد اصلا اتفاقا خیلیهایشان نازنین هستن اما انتخاب دیگری هم نداریم  در تمام مدت سعی میکنم لببخند بزنم حتی با اینکه خانمی که کنارش نشستم تقریبا پشتش را به من کرده و با دوستانش صحبت میکند اما بجایش پرنسس با پسرک کوچکی که فرزند یکی از این دوستان نازنین هست خوش است بازی میکنن و بهشون خوش میگذره همین خیلیم خوب هست  45 دقیقه گذشته و هنوز پشتش به من هست از شنیدن حرفهایشان شاخ روی کله مبارک سبز شد  توجه کنین که هر کدام حدود 15 سال یا بیشتر هست که اینجان یک ی از دوستان -بابای همین پسرکوچولو -که از بقیه اکیپشون جوانتر و موفقتره و مهندس کامپیوتر نرم افزار خونده با زان هم صحبت شده  میگه وقتی داشتهه میومده رفته ترکیه و ایلتس داده و 8و نیم شده و مدرکش هم به ژان نشان میدهد

خانمی که  سنش هم از ما بالاتره مامان بزرگه و پشتش به منه : من ایلتس 8 گرفتم و دبی رفتم امتحان دادم زمان ی که ایران بودم  و رفتم دوره مربی گری ایلتس هم دیدم و اونجا به ما گفتن به شاگرداتون بگین بیان دبی امتحان بدن راحت تره 

خانم دوم که هم خیلی زیباست هم ادم حسابی و انرزیش هم مثبت است: من مشکل اسپیکینگ نداشتم و ندارم دنبال ایلتس نرفتم ولی اگه برم منم فکر کنم 8 رو بگیرم 

اما شاخها واسه چی سبز شد  برای اینکه هر دوی این دو بانوی بزرگوار در منزل هستن و کاری نمیکنن نه اینکه بخودی خود بد باشه ولی کاملا مشخصه چیزی از  ایلتس نمیدونن و یک چیزی شنیدن 

طرف اینجا شرکت خودشو داره پیمانکاری با ایران و اینجا پروژه برمیداره و تحویل میده و موفقه کاملا مشخصه خانمش هم مربی مهدکودکه و در یک مهدکودک کار میکنه   هر دوی این خانما شوهراشون اینحا در اوبر کار میکنن (همون رانندگی اسنپ خودمون که خیلی اینجا متداول هست و برای خیلی از نیو کامرها نجات بخش البته اگر ماشین داشته باشن) و شبها هم فقط کار میکنن که درامد بیشتری داشته باشن احتمالا در محلات پاتوق در اطراف بارها و کلاب ها که مستان اخر شب رو برسونن  و خانمها در خانه هستن  کار عار نیست و خیل ی هم قابل احترام است اما  همسرها به این دلیل که مشکل زبان دارن (بعد از 15 سال!!!) در اوبر مشغولن  خوب چه اشکالی داره اگر انقدر عالی هستین و مشکل زبان ندارین به همسرانتان در کسب درامد کمک کنین  که هردویشان حدود 60 و شاید بالاترن و صدایشون دراومده که دیگه بدناشون نمیکشه که شب تا سحر رانندگی کنن 

یک چیزی بگم ایلتس یا در واقع مهارت فلوئنتی در زبان یک ایتم تعیین کننده در موفقیت شماست یعنی یک نفر با ایلتس 7 در مقایسه با یک نفر با ایلتس 6.5 در پیداکردن یک شغل تخصصی خودش موفق تر هست و خیلی زودتر به اهدافش در اینجا خواهد رسید 

یک موضوع دیگه اینکه همه افرادی که دستی بر اتش دارن میدونن با تمرین 6-7 ماهه میشه 6.5 رو گرفت ولی 7 واقعا متفاوته حتی در ازمون جنرال، اکادمیک که دیگه واویلا  و به این راحتی با شش ماه دست یافتنی نیست  بزرگوار یه چیزی بگو که بگنجه  والله


نظرات 9 + ارسال نظر
سارا دوشنبه 28 آبان 1403 ساعت 18:46

سلام عزیزم ، منم سال اولی که اومده بودم با دوستای دختر عموم رفت و آمد میکردم که هم سن هم نبودیم ولی بازم میشه از تجربه هاشون استفاده کرد. به خودت زمان بده به مرور دوستای هم تیپ خودت رو پیدا میکنی ❤️❤️

ممنونم سارا جون اره میدونم و سعی میکنم امیدوار بمونم به اینده

رضوان دوشنبه 28 آبان 1403 ساعت 12:44 https://nachagh.blogsky.com/

علیرضا قربانی میتونه اشک مرا نیز...
دوستان خواهر ژان می دونند باید ازین پز ها بدن تا به گرد پای شما برسند.

آسمان دوشنبه 28 آبان 1403 ساعت 01:32 http://avare.blog.ir

من هم برگهایم ریزش میکنه وقتی زوجی رو میبینم که یکیشون کار نمیکنه
به هر حال، خواستم بگم در مورد دوست و معاشرت، من هنوز بعد از سه سال کرک و پرم میریزه از آدمای اینجا و نمیدونم چرا اینجورین آدما... چند روز پیش میگفتم دیگه عمرا نمیخوام با کسی صمیمی بشم. همین یکی دو تا دوستی که دارم بسه.
امیدوارم انسانهای مثل خودت رو پیدا کنی و دوستی های قشنگ بسازی.

ممنونم اسمان عزیز
نمیدونم واقعا معاشرت اجباری سخته مخصوصا که ما لایف استایلمون اصلا به این عزیزان شبیه نیست

اعظم46 یکشنبه 27 آبان 1403 ساعت 13:51

دزیره جان میگن دروغ هرچی گنده تر باور پذیر تر

به نظرت اون خانواده ها اگر ایران می موندن خوشبخت تر نبودند؟

نمیدونم اعظم جون تا خوشبختی رو چی تعریف کنی
حتما در میهن عزیز شرایط همه ما بهتر خواهد بود اگر میهن عزیز دچار سرطان نبود و یک زندگی معمولی بدون تورم 100 درصدی بدون تبعیض بدون بگیر و ببند بدون......
اگر ازادی بود عدالت بود بخصوص عدالت اجتماعی
با همه اینها انجا میهن عزیز است و ما تمام قد و باهمه سلولهایمان بهش وصلیم و اینو وقتی میفهمی م که مهاجرت میکنیم خیلی عجیبه

زری.. شنبه 26 آبان 1403 ساعت 11:17 http://maneveshteh.blog.ir

ای بابا چقدرررررر آدمهای عجیبی:( ببین همه شون هم گفته اند رفتند دبی! آیلتس که همیشه تو ایران هم برگزار میشه! یک دوره ای من زیاد میدیدم اینهایی که میخواستند تقلب کنند میرفتند دبی و ترکیه و ظاهرا نمره هم میگرفتند.

یک دوره یکساله تا یکسال و نیم همین پارسال پیار سال برگزار نمیشد در میهن عزیز اما این جدیده ایشان ها 15 ساله اینجان اره میدونم ترکیه ظاهرن بهتر نمره میدن دبی رو نمیدونستم زری جون

لیمو شنبه 26 آبان 1403 ساعت 08:25 https://lemonn.blogsky.com

سلام دزیره جون
1.
2. من وقتی کسی خیلی تابلو دروغ میگه فکر میکنم ببینم منفعتی داره براش یا نه. خب الان گیریم که این دروغ رو گفتی، تهش چی؟ تهش اینه که بگن اووو آفرین. آیا ارزشش رو داره که خودت رو خراب کنی که دوتا حرف واقعیت رو هم کسی باور نکنه بعدا؟!

چی بگم لیمو جون چی بگم

ربولی حسن کور جمعه 25 آبان 1403 ساعت 22:37 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
هیچوقت دنبال آیلتس نرفتم اما میفهمم چی میگین

ممنونمدکنر جان

ترانه جمعه 25 آبان 1403 ساعت 20:59

مشکل معاشرت با آدمهایی که کاملا انتخاب خودمون نیستن اینه که آدم وقتش محدوده، وقتی وقتش رو با کسانی پر میکنه که انتخابشون نکرده، اونوقت جا و وقتی برای اونهایی که واقعا ارزشش رو دارن نمیمونه.
به مرور مطمئنا دوستهای خیلی خوبی که انتخاب خودت باشن هم پیدا میکنی.

ترانه واقعا چه خوب گفتی ممنونم کامنتتات خیلی بهم کمک میکنه دوست جان

عمه اقدس الملوک جمعه 25 آبان 1403 ساعت 20:43 https://amehkhanoom.blogsky.com

دزیره جانمبخاطر کم اطلاعی یا بهتر بگم بی اطلاعی خودم میپرسم.چون فضایی که هستی را تجربه نکردمو دوست دارم شکل دیگه آن را تجربه کنم.یعنی مهاجرت کنم.برای همین سوال میکنم.چرا دنبال ارتباط با معاشرینی غیر از دوستان خواهر آقای ژان نمیری عزیزم؟اگر بد پرسیدم یا سوالم حس بدی بهت داد واقعا ببخش.صرفا به عنوان کسی که دوست داره مسیر مهاجرت را بره و نرفته سوال کردم و قصد بدی مطلقا نداشتم و ندارم

والله عمه جون ادم در دهه 40 دوست پیداکردن براش سخته نمیدونم نیاز به زما ن داره و ارامش کم کم ارتباطات اینجایی رو هم پیدا خواهیم کرد نه اصلا احساس بد ی نداشتم از سوالت عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد