خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

دوران بی دلی

راستش هر وقت هر جا میرفتم ولو برا ی یک هفته با کوه عظیم دلتنگی افسوس و مقایسه مواجه بودم همه جا حتی فرانسه که مثل خونه ام شده بود ولی  الان حدود چهار ماه  است که اینجام بدون هیچ احساسی از نوع دلتنگی خیلی عجیبه 

انگار روال کندن من از میهن عزیز و کلیه دلبستگی هام اونجا خیلی عمیق و ریشه ای بوده  نمیدونم  

هنوز پست قبلی رو کامل ننوشته بودم که خبر یکی دیگه !!اومد

یکی از همکلاسی هامون خانمی هست از لبنان الان سه هفته است نگرانی از چشماش میریزه 

من یک حالیم انگار در یک فضای خلا در اتمسفر شناورم  و از اونجا به خودم و بقیه نگاه میکنم 

هوا اینجا دوباره خیلی حوب شده و درختها روز به روز قشنگتر و رنگارنگترن اسمان قشنگ با کومولوس های تپلی سفید  

نمیتونم عکس اپلود کنم چون اسم اس تایید برای خط ایرانم میره 

و بجای نگرانی برای حمله یا عدم حمله بنظرم نگرانی عمیق تری هست اونم در مورد جزایری که فعلا ایرانیه و امیدوارم ایرانی بمونه اما این خوش و بش  های عاشقانه شیخ با روسیه و چین و الانم اتحادیه اروپا نشانه های خوبی نیست اصلا و ابدا

نظرات 4 + ارسال نظر
لیمو دوشنبه 7 آبان 1403 ساعت 12:28

ربولی حسن کور شنبه 5 آبان 1403 ساعت 11:33 http://rezasr2.blogsky.com

سلام دوباره
میگم اونجا یه سایت آپلود عکس پیدا نمیشه؟!

اگرم بشه من بلد نیستم دکتر جان اعصاب مصابم که کلن از دیروز ندارم

ترانه جمعه 4 آبان 1403 ساعت 04:59

شاید بخاطر اینکه اونجا مهاجر خیلی زیاده، برای همین آدم کمتر احساس غربت و دلتنگی میکنه برای خونه.
همه چیز درست میشه... یک روزی.

نمیدونم ترانه جان اره اینکه احساس شهروند درجه 2 نداری خیلی خوبه ولی خیلی به احساس دلگی نداره چون به هر حال شما هر جایی میتونی دلت تنگ بشه برای خونه ولی الان واقعا همون احساس شناور بودن در خلا رو دارم

ربولی حسن کور چهارشنبه 2 آبان 1403 ساعت 22:05 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
همه چیز درست میشه

امیدوارم اقای دکتر امیدوارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد