خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

خاطرات دزیره

روزهای رنگی رنگی دزیره و ژان

پساتحریم

بله از دیروز وارد مرحله جدید و عجیب غریبی از زندگیمان شدیم که عادت نداریم یه جورایی برایمان ناشناس میباشد  والله از عنفوان طفولیت به مدد بالارفتن اولین گروه دلواپسان در سال 58 از دیوار اولین سفارت تسخیر شده - وقتی فقط ما سه ساله بودیم  -این عموسام با ما قهر بود و با گذشت زمان هی اخمهایش بیشتر در هم رفت و صورتش را بیشتر برگرداند و ما هم همینطور لذا از دیروز که به کمک اقای ظریف و تیم کاربلدش  همه چی  به سمت گل و بلبل شدن  و اشتی و در نهایت بوس بوس پیش میرود یکجورایی عادت نداریم بهتر بگم باورمان نمیشود که این مدلی هم میشود لذا خدایا جان قسمت میدهم به بزرگی و بخشندگی خودت این حال خوش را از ما و عمو سام نگیر  علی رغم جلز و لز افراطیون در کل این کره خاکی  بیا و بعد از این سی و چند سال  که کودکی و نوجوانی و جوانی ما که در ان احوالات قمر در عقرب گذشت بگذار نفسی بکشیم در میانسالی و کودکانمان حداقل یک وضعیت نرمال سیاسی اقتصادی رو تجربه کنن والله 

خیلی وقته که میخوام بنویسم از اوضاع و احوالات و نوشتنم نمیاد اصلا هم ربطی به اینستا و تلگرام و دیگر شبکه های اجتماعی نداره خودم نوشتنم نمیاد 

این وبلاگ و بلاگ قبلی در بلاگفا برای من  کنج خلوت خودم و غار تنهاییم بود و هست که دوستان باصفای نازنین هر ازگاهی بهش سر میزنن 

بریم سر اصل مطلب  خوب تابستان سختی رو گذروندیم  محل کار جابجا شد و دوسه ماه اول همه چی نا اشنا بود پدر همسر یک مریضی سخت گرفت و سه ماه درگیرش بودیم و تا یک مقدار بهتر شدن دراستانه عروسی پسرعموجان همونطور که میدونین حاجی رفت  ماه مان خیلی روحیه اشو باخته بود والبته حقم داشت و تا الان که درست چهارماه و ده روز از اون روز میگذره تازه یکم خیلی جزیی تونسته خودشو جمع و جور کنه 

تولدقبله عالم مطابق هرسال  21 اذر ماه برگزار شد و قربان قد و بالایشان بشوم با ماه مان یک عدد کت و شلوار فرد اعلای سورمه ای تقدیمشان کردیم هزار ماشالله به وجودشان 

شب یلدا مطابق سنت هر ساله در منزل عموجان (پدر تازه داماد ) جمع بودیم که تولد عموجان بود و ماه مان اولین مهمانی بعد از فوت برادرش بود که میومد 

و هفته گذشته هم تولد 81 سالگی پدر همسری رو گرفتیم خدایا جان حفظشان کن ایشان و همه بزرگترها و همه پدر و مادرها رابرای خانواده هایشان حفظ کن خدایاجان ممنون 

در عین حال تیروئید مبارکمان کم کار شده و علت این همه خستگی خوردن قرص لووتیروکسین است اینهم از خوش شانسیماست که همه با لووتیروکسین فعال و لاغر میشوند و ما ضعف میکنیم وبی حال میشویم و چاق و تپل مپل!!!!!!

لذا یک تصمیم کبرای جدی گرفتیم و شیوه و راه و روش زندگی یا همان لایف استایلمان را تغییر دادیم فعلا یک هفته گذشته و چنانچه بعد از گذشت یک ماه تاثیر داشتو همان باربی که بودیم شدیم !! حتمن لایف استایل دزیره ایمان را منتشر خواهیم کرد !!!   

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.